سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بیدار شو!

بیدار شو! قسمت پنجم (هابیلیان و قابیلیان )

سه شنبه 88 فروردین 4 ساعت 1:19 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

بیدار شو قسمت پنجم (هابیلیان و قابیلیان )
کلام نور سوره مائده
وَ اتْلُ عَلَیهِمْ نَبَأَ ابْنىْ ءَادَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَاناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الاَخَرِ قَالَ لاَقْتُلَنَّک قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ(27)لَئن بَسطت إِلىَّ یَدَک لِتَقْتُلَنى مَا أَنَا بِبَاسِطٍ یَدِى إِلَیْک لاَقْتُلَک إِنى أَخَاف اللَّهَ رَب الْعَلَمِینَ(28)إِنى أُرِیدُ أَن تَبُوأَ بِإِثْمِى وَ إِثمِک فَتَکُونَ مِنْ أَصحَبِ النَّارِ وَ ذَلِک جَزؤُا الظلِمِینَ(29)فَطوَّعَت لَهُ نَفْسهُ قَتْلَ أَخِیهِ فَقَتَلَهُ فَأَصبَحَ مِنَ الخْسِرِینَ(30)فَبَعَث اللَّهُ غُرَاباً یَبْحَث فى الاَرْضِ لِیرِیَهُ کَیْف یُوَرِى سوْءَةَ أَخِیهِ قَالَ یَوَیْلَتى أَ عَجَزْت أَنْ أَکُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَرِى سوْءَةَ أَخِى فَأَصبَحَ مِنَ النَّدِمِینَ(31)

  ترجمه
27 - داستان دو فرزند آدم را به حق بر آنها بخوان ، هنگامى که هر کدام عملى براى تقرب (به پروردگار) انجام دادند، اما از یکى پذیرفته شد و از دیگرى پذیرفته نشد (برادرى که عملش مردود شده بود به برادر دیگر) گفت: بخدا سوگند تو را خواهم کشت (برادر دیگر) گفت (من چه گناهى دارم زیرا) خدا تنها از پرهیزکاران میپذیرد!
28 - اگر تو براى کشتن من دست دراز کنى من دست به قتل تو نمیگشایم ، چون از پروردگار جهانیان میترسم!
29 - من مى خواهم با گناه من و خودت (از این عمل ) بازگردى (و بار هر دو را بدوش کشى ) و از دوزخیان گردى و همین است سزاى ستمکاران !.
30 - نفس سرکش تدریجا او را مصمم به کشتن برادر کرد، و او را کشت ، و از زیانکاران شد.
31 - سپس خداوند زاغى را فرستاد که در زمین جستجو (و کند و کاو) میکرد تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر خود را دفن کند، او گفت: واى بر من! آیا من نمیتوانم مثل این زاغ باشم و جسد برادر خود را دفن کنم ، و سرانجام (از ترس رسوائى و بر اثر فشار وجدان از کار خود) پشیمان شد.


تورات یا همان عهد قدیم
کتاب پیدایش فصل چهارم قائن‌ و هابیل‌
و آدم‌، زن‌ خود حوا را بشناخت‌ و او حامله شده‌، قائن‌ را زایید و گفت‌: «مردی‌ از یهوه‌ حاصل‌ نمودم‌.»  2  و بار دیگر برادر او هابیل‌ را زایید. و هابیل‌ گله‌بان‌ بود، و قائن‌ کارکُن‌ زمین‌ بود. 3  و بعد از مرور ایام‌، واقع‌ شد که‌ قائن‌ هدیه‌ای‌ از محصول‌ زمین‌ برای‌  خداوند  آورد.  4  و هابیل‌ نیز از نخست‌زادگان‌ گلة‌ خویش‌ و پیه‌ آنها هدیه‌ای‌ آورد. و  خداوند  هابیل‌ و هدیة‌ او را منظور داشت‌،  5  اما قائن‌ و هدیة‌ او را منظور نداشت‌. پس‌ خشم‌ قائن‌ به‌ شدت‌ افروخته‌ شده‌، سر خود را بزیر افکند.  6  آنگاه‌  خداوند  به‌ قائن‌ گفت‌: «چرا خشمناک‌ شدی‌؟ و چرا سر خود را بزیر افکندی‌؟  7  اگر نیکویی‌ می‌کردی‌، آیا مقبول‌ نمی‌شدی‌؟ و اگر نیکویی‌ نکردی‌، گناه‌ بر در، در کمین‌ است‌ و اشتیاق‌ تو دارد، اما تو بر وی‌ مسلط شوی‌.»
 8 و قائن‌ با برادر خود هابیل‌ سخن‌ گفت‌. و واقع‌ شد چون‌ در صحرا بودند، قائن‌ بر برادر خود هابیل‌ برخاسته‌، او را کشت‌.  9  پس‌  خداوند  به‌ قائن‌ گفت‌: «برادرت‌ هابیل‌ کجاست‌؟» گفت‌: «نمی‌دانم‌، مگر پاسبان‌ برادرم‌ هستم‌؟»  10  گفت‌: «چه‌ کرده‌ای‌؟ خون‌ برادرت‌ از زمین‌ نزد من‌ فریاد برمی‌آورد!  11  و اکنون‌ تو ملعون‌ هستی‌ از زمینی‌ که‌ دهان‌ خود را باز کرد تا خون‌ برادرت‌ را از دستت‌ فرو برد.  12  هر گاه‌ کار زمین‌ کنی‌، همانا قوت‌ خود را دیگر به‌ تو ندهد. و پریشان‌ و آواره‌ در جهان‌ خواهی‌ بود.»  13  قائن‌ به‌  خداوند  گفت‌:«عقوبتـم‌ از تحملـم‌ زیـاده‌ است‌.  14  اینک‌ مـرا امـروز بـر روی‌ زمیـن‌ مطـرود ساختـی‌، و از روی‌ تـو پنهـان‌ خواهـم‌ بـود. و پریشـان‌ و آواره‌ در جهان‌ خواهم‌ بود و واقع‌ می‌شـود هـر که‌ مرا یابـد، مـرا خواهـد کشت‌.»  15   خداونـد  بـه‌ وی‌ گفت‌: «پس‌ هـر که‌ قائـن‌ را بکشـد، هفـت‌ چنـدان‌ انتقـام‌ گرفتـه‌ شـود.» و  خداونـد  به‌ قائـن‌ نشانـی‌ای‌ داد که‌ هـر که‌ او را یابـد، وی‌ را نکشــد.


با عرض سلام
خدا را سپاس می گویم که عنایت فرمودند که با دیگری در خدمت شما باشم.آنگونه که در قران و تورات خواندید این داستان به دو صورت مختلف در آنها ذکر شده است. اگر دقت کنید می بینید که قران کریم به صورت مختصر و زیبا  ما را با موضوع درونی و اسباب حدوث این حادثه آشنا می کند و تورات ما را با شکل خارجی به گونه ی یک رخداد در تاریخ ذکر می کند. شاید نام قائن در تورات‌ برای شما نا آشنا باشد,مقصود از قائن همان قابیل است. آقای مکارم شیرازی در تفسیر نمونه درباره این اختلافات اینگونه فرموده اند: (-1در قرآن مجید نامى از فرزندان آدم نه در اینجا و نه در جاى دیگر برده نشده ، ولى طبق آنچه در روایات اسلامى آمده است نام یکى هابیل و دیگرى قابیل بود، اما در سفر تکوین تورات باب چهارم نام یکى قائن و دیگرى هابیل ذکر شده ، و به طورى که مفسر معروف ابو الفتوح رازى مى گوید: در نام هر کدام چندین لغت است نام اولى هابیل یا هابل یا هابن بوده ، و نام دیگرى قابیل یا قابین یا قابل یا قابن و یا قبن بوده است ، و در هر صورت تفاوت میان روایات اسلامى و متن تورات در مورد نام قابیل بازگشت به اختلاف لغت مى کند و مطلب مهمى نیست .
ولى شگفت آور اینکه یکى از دانشمندان مسیحى این موضوع را بعنوان یک ایراد بر قرآن ذکر کرده که چرا قرآن بجاى قائن ، قابیل گفته است !! در حالى که اولا - اینگونه اختلاف در لغت و حتى در ذکر نامها فراوان است مثلا تورات ابراهیم را ابراهام و قرآن او را ابراهیم نامیده .
و ثانیا - اساسا اسم هابیل و قابیل در قرآن نیست و تنها در روایات اسلامى آمده است .
2 - مى دانیم که قربان بمعنى چیزى است که باعث تقرب به پروردگار مى شود، اما درباره کارى که آن دو برادر انجام داده اند در قرآن ذکرى به میان نیامده ولى طبق بعضى از روایات اسلامى و آنچه در تورات سفر تکوین باب چهار آمده است هابیل چون دامدارى داشت یکى از بهترین گوسفندان و فراورده هاى آن را براى این کار انتخاب نمود، و قابیل که مردى کشاورز بود از بدترین قسمت زراعت خود خوشه ها یا آردى براى این منظور تهیه کرد.
3 - در اینکه فرزندان آدم از کجا فهمیدند که عمل یکى در پیشگاه پروردگار پذیرفته شده و عمل دیگرى مردود، باز در قرآن توضیحى داده نشده ،
تنها در بعضى از روایات اسلامى مى خوانیم که آن دو فراورده هاى خود را به بالاى کوهى بردند، صاعقه اى به نشانه قبولى به فراورده هابیل خورد و آن را سوزاند اما دیگرى به حال خود باقى ماند و این نشانه سابقه نیز داشته است .
اما بعضى از مفسران معتقدند که قبولى عمل یکى ، و رد عمل دیگرى ، از طریق وحى به آدم به آنها اعلام گشت و علت آن هم چیزى جز این نبود که هابیل مردى با صفا و فداکار و با گذشت در راه خدا بود ولى قابیل مردى تاریکدل و حسود و لجوج بود، و سخنانى که قرآن در همین آیات بعد از این دو برادر نقل مى کند بخوبى روشنگر چگونگى روحیه آنها است ).
دوستان عزیز گرچه قران کریم و تورات در دست یهودیاین و مسیحیان داستان این دو برادر را با نام های مختلف یا حادثه به صورت مختلف ذکر شده باشد ولی نکات اصلی را می توان در هر دو کتاب به صورت مشترک یافت. آن اینست که سبب اصلی و مهم در انشقاق بین فرزندان آدم همان حسد است, که امروزه در دو گروه نیکو کار و گناه کار,به دو نام قابیلیان و هابیلیان بر ورد زبان ها هستند.
اینکه چگونه هابلیان با دور اندیشی, تدبر, بردباری و ایمان به خدا و عدل خدا، در راه او پایدارند. ولی قابلیان چگونه از خدا سرپیچی و راه شیطان که همان حسد است ( که این باعث شد از درگاه خداوند رانده شود) را پی گیرند و آخرت خویش را با چیز نا قابلی بهدر دهند.   
دکتر شریعتی در کتاب خویش ( حسین وارث آدام ), این دو گروه را به دو رود دجله و فرات شباهت داده که چگونه در ابتدا از یک منشاء و سپس از یکدیگر در فاصله زمینی جدا می گردند. در بعضی مناطق بهم نزدیک می شوند و در بعضی مناطق فاصله ها بیشتر و در آخر این دو فاصله شدت می یابد تا این که هر دو در نهایت در یک مسیر قرار گیرند و سپس پس از مدتی به دیار ابدی خود همان دریا, جاری شوند.
این مثال زیبایی است در احوال بنی آدم که چگونه در فاصله های زمانی از همدیگر در دو حزب, پیروان خدا و پیروان شیطان  جدا می گردن و در نهایت تنها حزب خدا وارث زمین و زمان می گردد و سپس وارث دریای لطف خدا قرار می گیرد.
خداوند منان داستان پیدایش این دو حزب را برای آدمیان به وسیله پیامبرانش برایمان شرح داده, تا عبرتی باشد برای ما در انتخاب راه!
خاوند عادل به هرکسی نصیبی داده تا تعادلی ایجاد شود در بین ما. همان گونه حضرت علی (ع) فرموده اند که خداوند هر کسی را برای چیزی و هر چیزی را برای شخصی آفرید. ما همه از چیزهایی بهرمند و از چیزهای فقیر. یک فرد پولدار ولی بیمار, و دیگری فقیر ولی سالم. همه اینها تنها یک امتحانند.
پس دوستان بیاید در راه الهی پایدار بمانیم. برای استوار ماندن در این راه, قدم اول دوری از حسد است. پس بیاید با هم بجای حسد بهترینها را برای دیگران آرزو کنیم و با اعمال نیکوی خویش بهترینها را برای خود و دیگران به ارمغان آوریم. تا هم خداوند رحیم و هم دیگران از ما خشوند و راضی باشند.

منتظر قسمت ششم باشید انشاءالله
خادم شما محمد 



نوشته شده توسط : محمد | نظرات دیگران [ نظر]


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

بعد از شیش سال برگشتم
یک استکان چای داغ با نبات زعفرانی
بیدار شو! قسمت نهم (آرزوی انشتین)
بیدار شو! قسمت هشتم انسان جهانیست در خود اندیش! بخش دوم
بیدار شو! قسمت هشتم انسان جهانیست در خود اندیش! بخش اول
بیدار شو قسمت ششم مقدمه فصل دوم
بیدار شو! مقدمه
[عناوین آرشیوشده]