سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بیدار شو!

یک استکان چای داغ با نبات زعفرانی

سه شنبه 89 فروردین 17 ساعت 2:34 صبح
به نام خالق یکتا

یک استکان چای داغ با نبات زعفرانی

یک استکان چای داغ با نبات زعفرانی
همگی انسانها توانایی درک کردن و فهمیدن را در این دنیای پر راز و رمز را دارا هستند. ولی میزان درک و فهم انسانها متفاوت است. میزان توانایی درک کردن بستگی بر مقدار شناخت و تجربه ای است که افراد بر پایه آزادی در اختیار بدست می آورند است. همه انسانها دارای ضرفیت فهم و درک هستند ولی فضای اختیاری که انسان در آن صاحب اختیار است, باعث می شود که میزان درک کردن و فهمیدن بین آنها مختلف باشد.
یک دانش آموز که جدول ضرب را بر پایه ی شناخت حفظ می کند، میزان اشتباه وی در یک مسئله ی ضرب بالاتر از یک دانش آموزی است که جدول ضرب و معنی آن را درک کرده باشد.
بدین سبب درک و فهم یک چیز باعث ایجاد مانعی در اشتباه کردن در آن چیز می شود. و این مانع همان عصمت است که در لغت عربی به معنای مانع است. و عاصم چیزی است که این مانع را ایجاد می کند. عاصم در واقع همان میزان درک است که بر مبنای آن مانع که همان عصمت است ایجاد می شود.
یک پزشک در خوردن چیزهای آلوده بر مبنای درک خود از آلودگی معصوم است, ولی شخص دیگری شاید شناختی از آلودگی دارد ولی این شناخت باعث عصمت وی از خوردن آن چیز نمی شود. چون وی آلودگی را به خوبی درک نکرده است.
درک و فهم انسانها از دو طریق مختلف ایجاد می شود.
یکی از این دو راه عقل است که بدست آوردن درک صحیح عقلی  از راه منطق و در فضای منطقی است. فضای منطقی وابسته به زمان و مکان و ماده است. و هر چیزی که خارج از فضای منطقی باشد به آن غیر عقلانی یا غیر منطقی گفته می شود. به عنوان مثال: ارسطو یک انسان است, ارسطو در یونان می زیست و یونان باستان یکی از تمدنهای بشر است.  این جمله ها برای همگی منطقی می باشد ولی اگر جمله ها را به این صورت بنویسیم: ارسطو انسان نیست, ارسطو در یونان نمی زیست و یونان باستان وجود نداشت, همه ی این جمله ها از فضای منطقی خارج و غیر عقلانی می باشند. چون در واقع مخالف آن چیزی است که در ماده و زمان و مکان رخ داده است. در واقع درک منطقی وابسته 5 حس + عقل می باشد و هر چیزی که خارج از اینها باشد غیر عقلانی یا فرا عقلانیست. و منطق همان عاصم است که ایجاد کننده عصمت یا همان مانع در بروز اشتباه عقلانی است.

راه دیگری که انسانها توانای درک را به وسیله آن هستند قلب است. آنجایی که عقل و منطق آن قدرت درک را دارا نیستند , قلب تنها وسیله ای است که در فضای فرا منطقی که در محدوده ی زمان و مکان و ماده نمی باشد, قدرت فهم و درک اشیاء فرا عقلی را دارد. یک نمونه از درک قلبی عشق است. عشق یک حس و دنیایی فرا عقلی است که فهم آن منطقی نمی باشد. چون در قانون منطق زمان, ماده و مکان جا نمی گیرد. برای مثال عشق مادر به فرزند هرچند که باعث هلاک وی شود. این دوست داشتن در فضای عقلانی غیر منطقی است. چون دوست داشتن یک چیز که سبب هلاک شود غیر منطقی می باشد. بدین سبب عاشق را مجنون می نامند چون در فضای عقلی عشق یک چیز فرا منطقی  است. و عشق را نمی توان اندازه گیری یا سنجید. و همان گونه که می دانید نماد عشق قلب است.  درک وجود تبارک خالق اعلی هم همان گونه است. خالق شیئی نیست که وابسته به ماده, زمان و مکان باشد.

بگذارید اول زمان را بفهمیم. زمان در فیزیک یک نوع اندازه گیری حرکت است و در فیزیک هیچ شیئی در سکون نیست و همه چیز در حالت حرکتند. در فلسفه کسی به صورت دقیق نمی تواند زمان را ترجمه کند. به نظر من زمان در واقع به همان معنی که در فیزیک دارد یک نوع سنجش حرکتی است که مخلوقات به سوی اهداف خود که کمال خود را در آن می بینند است. یعنی میزان حرکت مخلوقات به سوی کمال. و این زمان برای هر شخصی مفهوم خاصی دارد. برای مثال دو شخص در یک زمان بر یک نیمکت می نشینند و برای هر دو یک رخداد بعد از 45 دقیقه اتفاق خواهد افتاد. یکی از آنها عجله ای در وقوع این رخداد دارد و دیگری بر عکس از وقوع این رخداد می پرهیزد. زمان برای هریک از آنها مفهوم خاصی دارد. برای یکی به کندی میگزرد و برای دیگری به سرعت. وهمچنین ماده چیزی به نام ماده در علم فیزیک وجود ندارد آنچیزی که ما آن را ماده می نامیم در واقغ توهمی است که بوسیله 5 حس ما از حرکت بسیار بالای انرژی بدست آورده می شود.
خداوند
کامل است و احتیاجی به کمال ندارد بدین سبب وجود او وابسته به زمان، مکان
و ماده نیست. درک و فهم وجود خالق یکتا تنها بوسیلیه قلب است. امام علی ع
در پاسخ کسی که از او می پرسد آیا خدای خود را دیده است این گونه جواب می
دهد: وای بر تو چگونه خدایی را بپرستم و او را نبینم، که آن مرد دوباره می
پرسد که آیا با چشمان خویش دیده است که امام می فرمایند چشمان توانایی درک
او را ندارند ولی قلبها تواناییش را دارند. چون فهمیدن وجود او در فضای
فرا منطقی بوسیله 5 حس + عقل غیر ممکن است و اگر کسی تصوری عقلی از خداوند
درعقل خود ایجاد کند در واقع او را مجسم و در فضای عقلی خود محصور می کند.
و خداوند یکتا جسم نیست و وابسته زمان نیست که در کاسه ی عقل مخلوق محصور
شود. بدین سبب امام علی گفته است که هرکسی در عقل خود تصوری از خدا سازد
اشتباه کرده است و خداون خلاف آن تصور است. پی بردن بوجود خداوند از راه
منطق عقلی ممکن است. از طریق درک مخلوقات بوسیله عقل می توان به وجود خالق
پی برد ولی درک خود خالق هستی غیر ممکن. برای مثال شما به میوه فروشی می
روید، یک کیوی را با چشم می بینید، با دست لمس می کنید, با بینی آن را بو
می کنید , با دست صدایی را که بر آن بوجود می آورید می شنوید و با خوردن
آن طعم آن را می چشید،  اینها سبب می شود که آن کیوی را درک کنید. و از
طریق این راه ها به یقین می رسید که درخت کیوی وجود دارد. ولی شما شاید
هرگز وجود درخت کیوی را درک نکرده اید. ولی از میوه ی آن درخت به این یقین
می رسید که آن درخت وجود دارد. پی به وجود خداوند از طریق عقل بوسیله ی
منطق به همانگونه می باشد، عقل وقتی مخلوق را درک کند به وجود خالق یقین
پیدا خواهد کرد ولی عقل هیچوقت نمی تواند چیزی را درک کند که نتواند آن 
را بوسیله 5 حس+ خود عقل دریافت کند.

 در واقع آن چیزی که ما عرفان می نامیم شنا کردن در فضای فرا عقلی است.
و منطق شنای در فضای عقلی است.
این جنگ 2500 سله ی بشر در غرب در مقابل بشر در شرق است. جنگ درک عقلی در مقابل درک قلبی. جنگ مشا با اشراق. و اسلام در بین آنها امتی وسط است هم در جغرافیا و هم تمدن و هم هدف و رسالت است.
منتظر پست بعدی باشید انشالله
  





نوشته شده توسط : محمد | نظرات دیگران [ نظر]


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

بعد از شیش سال برگشتم
یک استکان چای داغ با نبات زعفرانی
بیدار شو! قسمت نهم (آرزوی انشتین)
بیدار شو! قسمت هشتم انسان جهانیست در خود اندیش! بخش دوم
بیدار شو! قسمت هشتم انسان جهانیست در خود اندیش! بخش اول
بیدار شو قسمت ششم مقدمه فصل دوم
بیدار شو! مقدمه
[عناوین آرشیوشده]